واقعه عاشورا بدون حضور حضرت زينب (س) ناتمام مي ماند

(گفتگوي اختصاصي خانم منيره نوبخت با روزنامه قدس)

براي پاسخگويي به اين پرسش مي توان به سخن خود امام حسين (ع) اشاره كرد، وقتي كه ياران آن حضرت از ضرورت حضور آنها در اين كاروان پرسيدند و ايشان فرمودند: «اين تكليف الهي است كه ما با اين شرايط و با حضور زنان و كودكان در سرزمين كربلا حضور داشته باشيم.»
مسأله ديگر جامعيت موضوع است؛ به اين معنا كه حضور افراد از اقشار و سنين مختلف چون زن و كودك، پير و جوان واجب بوده است.
طبيعي است كه حضور هر كدام از اين گروه هاي مختلف معناي خاص خودش را داشته است و در مجموع استناد به جامعيت دارد. از طرفي، اگر به اين موضوع اعتقاد داشته باشيم كه واقعه عاشورا درسي براي چگونه زيستن و چگونه مردن است، اين مسأله با حضور مردان و زنان در كنار هم معنا پيدا مي كند و كامل مي شود.
بحث ذكر مصايب اهل بيت (ع) در روايت هاي مختلف توصيه شده كه قطعاً تأثير و فلسفه خودش را دارد و به شيعيان توصيه شده كه ذكر مصايب اهل بيت (ع) را بگويند.
حقيقتاً پرداختن به مصايب اهل بيت (ع) نكاتي دارد كه بايد به آنها توجه شود. متأسفانه درباره شخصيت هاي عصمت و طهارت همواره شنيده ايم كه مصايب به نوعي پرداخته شده كه در شأن آن بزرگواران نبوده است و القاي نوعي ضعف، درماندگي و برانگيختن احساس تألم ديگران است. اين مسائل در مورد حضرت زينب (س) نيز صادق است، اما به نظر مي رسد اگر در ذكر مصايب ايشان تنها به اين سخن حضرت زينب (س) دقت كنيم كه وقتي بعد از واقعه عاشورا مورد خطاب قرار مي گيرد: «چگونه هستيد؟» مي فرمايند: «غير از زيبايي چيزي نمي بينم» درخواهيم يافت كه اين جمله بيانگر حالت روحي و رواني آن حضرت در مواجهه با آن همه ظلم و مصيبت است ولي چون به خاطر پروردگار است جز زيبايي چيزي نمي بيند.
كساني كه واقعه عاشورا را تحليل كرده اند همه بر اين مسأله اذعان دارند كه اگر براي اين قيام و ركن اساسي در نظر بگيريم يك ركن آن حضرت اباعبدالله الحسين (ع) و ركن ديگر آن حضرت زينب (س) هستند.
چه در وقايع قبل از عاشورا و چه در جريان واقعه كربلا و همچنين در مسائل بعد از عاشورا شخصيت حضرت زينب (س) به خوبي انعكاس داده نشده و هنوز آن طور كه بايد به ابعاد وجودي آن حضرت پرداخته نشده است.
ان شاء الله نويسندگان و صاحبنظران بيشتر به اين ابعاد شخصيتي حضرت زينب (س) بپردازند و مطالب تأثيرگذاري را عنوان كنند.
همانطور كه اشاره كرديم، درباره شخصيت عظيم حضرت زينب (س) هم آنطور كه بايد پرداخته نشده است و اين موضوع درباره ديگر بانواني كه در كاروان امام حسين (ع) حضور داشته اند نيز صدق مي كنند. حتي عنوان شد كه بسياري از اصحاب امام حسين (ع) با تشويق و ترغيب همسرانشان در كاروان امام حسين (ع) حضور يافتند و بعضاً برخي از اين بانوان نيز در اين واقعه حضور داشته اند.
ما مي بينيم كه شب قبل از واقعه و در آن خطبه مشهور اباعبدالله الحسين (ع) كه فرازهايي از روز عاشورا را براي يارانشان ترسيم مي كنند، آن حضرت تأكيد مي كنند كه زنان و فرزندانتان را اگر مي خواهيد ببريد و آزاد هستيد براي رفتن.
در تاريخ نقل شد كه تني چند از اين بانوان خدمت امام حسين (ع) رسيدند و با ناراحتي عنوان كردند كه شما فكر مي كنيد ما لياقت همراهي و شهادت در ركاب شما را نداريم؛ اين سخن آنان امام (ع) را قانع مي كند كه اين بانوان با علاقه و تمايل خود پاي در اين سفر گذاشته اند.
شرح حال برخي از آنان نيز كه با عنوان همسران، مادران و خواهران شهدا حضور تعين كننده اي را داشته اند، در برخي كتب نقل شده است.
در اين بحث خيلي ها وارد شده اند و گفته اند حركت ها و اقدامات حضرت زينب (س) از ظهر عاشورا تا پايان عمر مباركشان فلسفه حضور ايشان را در كربلا روشن كرده است. اگر حضور و اقدامات حضرت زينب (س) بعد از عاشورا رخ نداده بود، قطعاً پيام عاشورا آن طور كه بايد در تاريخ ثبت نمي شد. زبان گويا، اقدامات، مديريت بر اسراء و بازماندگان موجب شفاف شدن پيام عاشورا شد و بسياري از مردم همان دوره نيز از پيام رساني اين بانوي بزرگوار به حقيقت امر واقف شده اند.
واقعه عاشورا بدون حضور حضرت زينب (س) مي توانست يك واقعه ناتمام باشد.
... و در پايان مي توان گفت كه مسير قربت الهي كه همه لياقت دارند به صورت فردي طي كنند و جامعه مسلمين و شيعه استحقاق طي مسير آن را دارد، ميسر نمي شود مگر با همراهي زن و مرد چه در زندگي فردي و چه در زندگي اجتماعي.